- وزیر امورخارجه هند اولین سفر رسمی خود به گرجستان آمد و با تصمیم نخست وزیر هند، بقایای مقدس شهید مقدس ملکه کتوان را به تفلیس آورد. وزیر امور خارجه هند در تاریخ 10 ژوئیه در مراسم تقدیرمقدسات ملکه شهید کتوان در کلیسای جامع تثلیث شرکت کرد.
ملکه کتایون یا کِتوان شهید، ملکه کاختی، پادشاهی در شرق گرجستان بود. در زمان حکومت صفوی، او پس از امتناع از دست کشیدن از ایمان مسیحی و عدم گرویدن به اسلام پس از شکنجههای طولانی در شیراز، کشته شد. کتوان همسر ولیعهد پادشاهی کاختی- داویت اول کاختی بود. داویت اول درسال ۱۶۰۲م. درگذشت. در بهار سال ۱۶۰۶م. بنا به درخواست ملکه کتوان، تیموراز فرزند دوم و کم سن و سالش به پادشاهی رسید. تیموراز در این هنگام شانزده سال بیش نداشت و در واقع مادرش ملکه کتوان با اجازه شاه عباس صفوی در پادشاهی کاختی به عنوان نایبالسلطنه حکمرانی میکرد. در سال ۱۶۱۴ شاه عباس در صدد سرکوب طغیان و نا آرامیهای گرجستان و تحکیم حکمرانی خود در گرجستان برآمد. او که به مرزهای گرجستان نزدیک شده بود و در گنجه حضور داشت مذاکراتی را با تیموراز اول شروع کرد. شاه عباس از او خواست تا برای نشان دادن حسن نیت خود فرزندش را به دربار او اعزام کند و اگر پسر کوچک خود و مادرش ملکه کتوان را به نزد شاه بفرستد وی از اضافه کردن خراج و حملات دیگر به گرجستان صرف نظر خواهد کرد. درباریان گرجی به تیموراز توصیه کردند که به این خواستهها گردن نهد. پس از حضور ملکه کتوان و نوهاش الکساندر، شاه عباس باز از تیموراز درخواست کرد پسر ارشدش لِوان را نیز بفرستد؛ که اینبار نیز پادشاه گرجی به اجبار تنها فرزندش را هم به نزد شاه صفوی فرستاد. ملکه کتوان برای جلوگیری از حمله شاه عباس خود را تسلیم کرد ولی شاه ایران کشورگرجستان را مورد تاخت و تاز قرار داد. لشکر ایران دست به کشتار وسیعی زد و به گفته مورخان هزاران نفر از سربازان و مردم گرجستان کشته و هزاران نفر دیگر به مرکز ایران کوچانده شدند. شاه عباس دستور داد اسیران را به اصفهان بفرستند؛ و دستور حمله و کشتار «یاغیان» گرجی را صادر کرد. لشکر شاه صفوی از سمت شرق به گرجستان حمله کرد. تهمورثخان با لشکر کوچکش به سختی از حلقه محاصره گذشته و به کارتلی نزد شاه سولومون رفت. از آنجا هر دو پس از مقاومتهای کوتاه به غرب گرجستان پناه بردند. دو منطقه بی دفاع شرق گرجستان دردست لشکر صفوی روزهای سختی در پیش رو داشت. بسیاری از شهرها و روستاها ویران و سوزانده شدند. اهالی روستاها نیز بهعنوان اسیر به ایران فرستاده شدند.قتلعام مردم کاختی هنوز از منظر مردم و تاریخدانان گرجستان تراژدی دردناکیست؛ ولی غمناکتر از آن سرنوشتی بود که بر سر ملکه کتوان در ایران آمد. در اصفهان ملکه کتوان را از نوههایش جدا کرده و به شیراز فرستادند. ملکه کتوان۱۰سال در شیراز به سر برد. شاه عباس پس از برگشت از کشورگشاییهای خود سراغ ملکه کتوان را میگیرد. به وی اطلاع میدهند که به رغم آنکه اسیران میبایست بیدرنگ دین اسلام را قبول میکردند، ملکه همچنان به مناسک مذهبی مسیحی خود ادامه میدهد. شاه عباس دستور میدهد یا باید مسلمان شود یا مرگی تلخ را پذیرا باشد. در این میان شاه تیموراز کاختی در تلاش بود تا با کمک و پا در میانی پادشاه روسیه ملکه را آزاد کند. شاه عباس با این عمل خود میخواست روحیه گرجیها را تضعیف کند. دستور اکید شاه به کتایون ابلاغ شد. ملکه از دستور شاه سرپیچی کرد و در جواب گفت برای مرگ آماده است. شاه حتی سعی کرد ملکه را تطمیع کند و به وی وعدههایی داد که در صورت مسلمان شدن عملی میشد. شاه عباس برای انتقامگیری از تیموراز که تسلیم نشده بود از کتوان خواست مسلمان شود و به عقد او درآید اما ملکه بازهم جواب رد داد.سرانجام در روز سیزده سپتامبر ۱۶۲۴ به دستور شاه عباس، ملکه کتوان را در ملأ عام با آهنهای گداخته آنقدر شکنجه دادند تا کشته شد. روز بعد در تاریکی شب میسیونرهای کاتولیک پرتغالی که ناظر این شکنجه بودند بقایای جسد تکه شده و سوخته شده ملکه کتوان را جمعآوری کردند. آنها به مدت سه سال از این بقایا نگهداری کردند. سپس قسمتی از آن را به هند و بخشی را به بلغارستان برده و در آنجا دفن کردند و قسمتی را نیز به گرجستان بردند و در کلیسای آلاوردی در کاختی به خاک سپردند.
https://sputnik-georgia.com/georgia/20210709/252269526/qeTevan-wamebulis-wminda-nawili.html
نظر شما